پرستار: در حالی که سرنگ
آرامش بخش را در سرم دختر خالی میکرد رو به او گفت: میدونی کی قلبش رو به
تو هدیهکرده؟
دختر: بی درنگ که یاد پسر
افتاد و اشک از دیدگانش جاری شد: آخه چرا؟؟؟؟؟؟ چرا به من کسی چیزی نگفته بود
و بیامان گریه میکرد
پرستار: شوخی کردم بابا !
رفته بشاشه الان میآد

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0